کد مطلب:280124 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:255

مهدی از دیدگاه امام کاظم
«یا بنی انما هی محنة من الله، امتحن بها خلقه».

«پسر جان! غیبت قائم یك آزمون الهی است كه به وسیله ی آن بندگانش را می آزماید».

(موسی بن جعفر علیه السلام) [1] .

پس از استقرار رژیم جنایت پیشه ی بنی عباس، آنان نیز از شیوه ی نكوهیده ی بنی امیه پیروی كرده، خفقان و اختناق را به حد اعلی رسانیدند و صدای حق طلبی را در گلوها خاموش كردند و با تمام قدرت تلاش نمودند كه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را از دست شیعیان بگیرند تا دانشگاه امام جعفر صادق علیه السلام ادامه پیدا نكند. از این رهگذر روایات واصله از امام موسی بن جعفر علیه السلام به وسعت و گستردگی پدر بزرگوارش نمی باشد، طبعا در مورد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز روایات محدودی از آن حضرت رسیده است كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:



[ صفحه 194]



151- «اذا قام قائمنا قال: یا معشر الفرسان! سیروا فی وسط الطریق یا معشر الرجالة سیروا علی جنبی الطریق».

- «هنگامی كه قائم ما (علیه السلام) قیام كند به سواران دستور می دهد كه از وسط راه حركت كنند و به پیادگان دستور می دهد كه از دو طرف خیابانها بروند». [2] .

در این حدیث كه بیش از دوازده قرن پیش، از امام معصوم علیه السلام صادر شده وضع امروز دقیقا مورد توجه قرار گرفته، و به عنوان یكی از دستوراتی كه آن مصلح كل در آخر الزمان در ضمن برنامه های وسیع خود در رابطه با آئین شهرداری صادر خواهد كرد، بیان شده است. اگر كوچه ی بنی هاشم در مدینه و دیگر كوچه های باریك و پر پیچ و خم مكه و مدینه ی امروزی را مورد توجه قرار دهیم كه امام كاظم علیه السلام در آنها رفت و آمد داشت، ولی خیابانهای وسیع امروز را در چشم انداز وسیع خود مورد توجه قرار داده، از جدا شدن مسیر سواران از دو مسیر دست راست و دست چپ ویژه ی پیاده روها سخن گفته است، دچار شگفت می شویم ولی جای شگفت نیست كه علم آنها از علوم بی كران الهی سرچشمه می گیرد. حتی در ادامه ی این حدیث از جریمه ی مخالفت با این قانون ترافیك سخن رفته است!.

152- «جناب علی بن جعفر علیه السلام از برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت می كند كه فرمود:

- «اذا فقد الخامس من ولد السابع، فالله الله فی ادیانكم لا یزیلنكم احد عنها، یا بنی! انه لا بد لصاحب هذا الأمر من غیبة حتی یرجع عن هذا الأمر من كان یقول به، انما هی محنة من الله عزوجل امتحن بها خلقه، ولو علم



[ صفحه 195]



اباوكم و اجدادكم دینا اصح من هذا لا تبعوه.

فقلت: یا سیدی! و ما الخامس من ولد السابع؟ فقال:

یا بنی عقولكم تضعف عن هذا و احلامكم تضیق عن حمله، و لكن ان تعیشوا فسوف تدركونه».

- «هنگامی كه پنجمین فرزند وصی هفتم از دیدگان ناپدید شود، از خدا بترسید در مورد دین خود، به خدا پناه ببرید درباره ی دینتان، كه هرگز كسی نتواند شما را در مورد دینتان بلغزاند. پسر جان! بی تردید برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود تا بیشتر معتقدین به آن، از اعتقاد خود برگردند. این یك آزمون الهی است كه شما را با آن آزمایش خواهد كرد. اگر نیاكان شما دینی بهتر از این می یافتند آنرا می پذیرفتند».

علی بن جعفر علیه السلام می فرماید: عرض كردم: سرور من مقصود از پنجمین فرزند وصی هفتم چیست؟ فرمود:

- «پسر جان! عقلهای شما از درك آن ناتوان است و استعدادهای شما از حمل آن ناتوان است. اگر خداوند عمری دهد آن روز را درك خواهید نمود». [3] .

اگرچه مقام دانش و فضیلت جناب علی بن جعفر علیه السلام بر همگان روشن است ولی امام علیه السلام می فرماید: عقلهای شما از درك آن قبله ی مقصود و كعبه ی موعود ناتوان است، كه بی تردید چنان است، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به امیرمومنان علی علیه السلام می فرمود: «یا علی ترا نشناخت، جز خدا و من»! و ممكن است معنای حدیث این باشد كه شما قدرت بر كتمان آن ندارید و افشای آن خطراتی دربردارد.

در این حدیث امام كاظم علیه السلام به برادرش: «پسر جان»!



[ صفحه 196]



خطاب می كند، كه ممكن است برای محبت و شفقت و اظهار علاقه ی بیش از وصف باشد. و در همه ی منابعی كه حدیث نقل شده، به تعبیر: «پسر جان» می باشد. [4] .

153- «یغیب عن ابصار الناس شخصه و لا یغیب عن قلوب المومنین ذكره، و هو الثانی عشر منا، یسهل الله له كل عسیر و یذلل له كل صعب و یظهر له كنوز الأرض و یقرب له كل بعید، و یبیر به كل جبار عنید، و یهلك علی یده كل شیطان مرید. ذاك ابن سیدة الاماء الذی یخفی علی الناس ولادته، و لا یحل لهم تسمیته، حتی یظهره الله عزوجل، فیملأ به الأرض قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما».

- «شخص او از دیدگان ناپدید می شود ولی یاد او هرگز از خاطره ی مومنان فراموش نمی شود. او دوازدهمین ماست كه خداوند هر مشكلی را برای او آسان سازد، و هر سختی را برای او هموار نماید، گنجهای زمین را برای او ظاهر كند، و راههای دور را برای او نزدیك نماید، گنجهای زمین را برای او ظاهر كند، و راههای دور را برای او نزدیك نماید، ستمگران را به دست او نابود سازد، و اغواگران را به وسیله ی او از هستی براندازد. او پسر بهترین كنیزان است، كه ولادتش بر مردمان پوشیده باشد، و بردن نام او روا نباشد، تا خداوند تبارك و تعالی اذن ظهور دهد و به دست او زمین را پر از عدل و داد نماید، چنانكه پر از ظلم و بی داد شده باشد». [5] .

در این حدیث مانند دهها حدیث دیگر تصریح شده كه پیش از ظهور حضرت بقیة الله علیه السلام بردن نام اصلی ایشان روانیست. آنانكه به مضمون این احادیث معتقد هستند، می گویند: منظور از این نام، نام



[ صفحه 197]



شریف اصلی آن حضرت است. از این رهگذر هر كجا ناگزیر باشند، آنرا تقطیع می كنند و این چنین می نویسند: «م. ح. م. د». ولی در مقابل داریم كه در آنها اسم مقدس آقا به صورت صریح از زبان معصوم علیه السلام نقل شده است، از این رو بیشتر اساتید ما معتقد هستند كه در زمان ما بردن نام مقدس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه هیچ مانعی ندارد، و نهی از آن به زمانهایی چون غیبت صغری اختصاص داشت كه امكان داشت خطراتی متوجه شیعیان بشود. در این زمینه كتابهایی نوشته شده كه در آنها به استناد به احادیثی چون حدیث فوق از بردن نام آن حضرت نهی شده است، كه از آن جمله است:

1- شرعة التسمیة، فی النهی عن تسمیة صاحب الزمان علیه السلام، از مرحوم میرداماد.

2- رسالة فی حرمة تسمیة الحجة علیه السلام، از مرحوم سید محمد تقی قزوینی.

3- رسالة فی تحریم تسمیة صاحب الزمان علیه السلام، از مرحوم شیخ سلیمان ماحوزی.

4- رساله ای به همین نام، از مرحوم سید رفیع الدین طباطبایی، استاد علامه ی مجلسی، قدس الله اسرارهم.

و در مقابل اینها كتابی از مرحوم شیخ حر عاملی، صاحب وسائل الشیعة به نام: «كشف التعمیته فی حكم التسمیة» در دست هست كه در آن به جواز بردن نام آن حضرت در هر شرایط، فتوی داده است. و در «اثباة الهداة» می فرماید: جواز تسمیه قولا، فعلا و تقریرا روایت شده و در احادیث متواتری به طور خصوص و عموم به آن امر شده است، كه ما آنها را در رساله ی مستقلی گرد آورده ایم. پس ناگزیر باید روایات نهی كننده را به حال خوف و تقیه حمل كنیم. [6] .



[ صفحه 198]



154- «هو الطرید الوحید الغریب الغائب عن اهله، الموتور بابیه».

- «او امام غریب، تنها، دور از وطن، و غائب از دیدگان كسان خویش است كه خون پدرش را می گیرد». [7] .

موتور به كسی گفته می شود كه خونی از او ریخته شده ولی هنوز انتقام آنرا نگرفته است. از این رهگذر در زیارتنامه ها خطاب به امام حسین علیه السلام: «الوتر الموتور» تعبیر می كنیم، كه هنوز آن خونهای به ناحق ریخته شده، انتقامش گرفته نشده است. به حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز در این حدیث «موتور» گفته شده، زیرا هنوز خون پدر بزرگوارش: امیر مومنان، امام حسن، امام حسین و امامان بعدی تا امام حسن عسكری علیهم السلام را نگرفته است، او هنوز انتقام مادر بزرگوارش حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را نگرفته است، كه طبق روایات در نخستین روزهای ظهور در مدینه ی منوره قاتلان مادرش فاطمه سلام الله علیها و غاصبان حقوق زهرای مرضیه علیها السلام را زنده می كند و انتقام خون مادرش را از آنها می گیرد، آنگاه جسد نحس آنها را از درختی آویزان می كند، و فرمان می دهد آتشی از زمین بیرون می زند و جسدشان در شعله های خود می سوزاند، سپس به باد دستور می دهد كه خاكستر آنها را به دریا بریزد، تا زمین از لوث وجودشان پاك شود. [8] .

155- «از خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در مورد فرج سوال شد، كوتاه بگویم، یا به تفصیل؟ سائل گفت: كوتاه بفرمائید. فرمود:

- «اذا ركزت رایات قیس بمصر و رایات كندة بخراسان».



[ صفحه 199]



- «فرج هنگامی است كه پرچمهای قیس در مصر متمركز شود و پرچمهای كنده در خراسان». [9] .

156- «یونس بن عبدالرحمان می گوید: به خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم و عرض نمودم: آیا شما قائم به حق هستید؟ فرمود:

- «انا القائم بالحق، و لكن القائم الذی یطهر الأرض من اعداء الله عزوجل، و یملأها عدلا كما ملئت جورا و ظلما، هو الخامس من ولدی، له غیبة یطول امدها خوفا علی نفسه یرتد فیها اقوام و یثبت فیها آخرون».

- «من قائم به حق هستم، ولی آن قائم كه زمین را از لوث دشمنان خدا پاك می گرداند و روی زمین را پر از عدالت می كند، آن چنان كه پر از بی عدالتی شده است، او پنجمین فرزند من می باشد. برای او غیبتی هست كه مدتش طولانی خواهد شد، زیرا بر خودش بیمناك است. در دوران غیبت گروههایی از دین بیرون می روند به ارتداد می گرایند و گروههایی دیگر بر اعتقاد خود استوار می مانند». [10] .

157- «طوبی لشیعتنا المتمسكین بحبلنا فی غیبته قائمنا الثابین علی موالاتنا و البرائة من اعدائنا، اولئك منا و نحن منهم. قد رضوا بنا ائمة و رضینابهم شیعة، فطوبی لهم، هم و الله معنا فی درجتنا یوم لقیامة».

- «خوشا به حال شیعیان ما، كه در زمان غیبت قائم ما (سلام الله علیه) به رشته ی ولایت ما چنگ می زنند و بر موالات ما ثابت و استوار می مانند و در برائت و بیزاری از دشمنان ما پا بر جا و محكم می مانند. آنها از مایند و ما از آنهاییم. آنها ما را به امامت برگزیده اند و به پیشوایی ما راضی هستند و ما آنها را به عنوان شیعه ی خود برگزیده ایم و به



[ صفحه 200]



عنوان شیعه ی خویش پسندیده ایم. خوشا به حال آنها. به خدا سوگند آنها در روز قیامت با ما و در كنار ما هستند». [11] .

158- «كأنی برایات من مضر مقبلاات خضر مصبغات، حتی تأتی الشامات، فتهدی الی ابن صاحب الوصیات».

- «گوئی پرچمهای مضر را با چشم خود می بینم كه به رنگ سبز سیر به حركت در آمده، تا وارد شامات می شود و در آنجا به فرزند صاحب وصیتها تسلیم می شود». [12] .

منظور از صاحب وصیها، حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است كه همه ی اوصیاء با وصیت او وصی شده اند. و در نتیجه معنی حدیث چنین خواهد بود: در دمشق به فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تسلیم می شود.

159- «صاحب هذا الأمر یقول الناس: لم یولد بعد».

- «صاحب این امر كسی است كه مردم می گویند هنوز متولد نشده است». [13] .

در این زمینه معمولا كلمه ی «ناس» به كسانی گفته می شود كه پیوندشان از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قطع شده، از سرچشمه ی زلال ولایت دور افتاده اند، و بر اساس سخنان پوچ پیشوایان باطل خود به عقاید واهی گرائیده اند.

160- «یقم القائم بلاسفیانی؟ ان امر القائم حتم من الله، و امر السفیانی



[ صفحه 201]



حتم من الله، و لا یكون قائم الا بسفیانی قلت: جعلت فداك فیكون فی هذه السنة؟ قال: ما شاء الله. قلت: یكون فی السنة التی یلیها؟ قال: یفعل الله ما یشاء».

-«مگر ممكن است كه بدون خروج سفیانی، قائم (عجل الله فرجه) قیام كند؟! نه هرگز. ظهور قائم (ارواحنا فداه) از طرف خدا حتمی است و خروج سفیانی نیز از طرف خدا قطعی است، هرگز قائم (علیه السلام) بدون سفیانی نخواهد بود».

ابن اسباط می گوید: عرض كردم: آیا قائم (عجل الله فرجه الشریف) در همان سال ظهور می كند؟ فرمود: آنچه خدا اراده كند. گفتم: آیا در سال بعدی ظهور می كند؟ فرمود: خدای تبارك و تعالی هر چه اراده كند، همان را انجام می دهد. [14] .

آنچه مسلم است این است كه نابودی سپاه سفیانی به دست حضرت بقیة الله ارواحنا فداه خواهد بود و شخص سفیانی نیز توسط آن حضرت در كنار دریاچه ی طبریه (در فلسطین) سر بریده می شود [15] و مطابق برخی روایات میان قیام قائم ارواحنا فداه و خروج سفیانی هشت ماه تمام فاصله است.



[ صفحه 205]




[1] غيبت شيخ طوسي، ص 104.

[2] اثباة الهداة، ج 3 ص 455.

[3] كمال الدين، ص 360.

[4] چنانكه در علل الشرايع، غيبت طوسي، غيبت نعماني و كفاية الاثر نيز به تعبير: يا بني، مي باشد.

[5] بحارالانوار، ج 51 ص 150.

[6] اثباة الهداة، ج 3، ص 470.

[7] كمال الدين، ص 361.

[8] بحارالانوار، ج 53 ص 14.

[9] بشارة الاسلام، ص 152.

[10] كمال الدين، ص 361.

[11] اثباة الهداة، ج 3 ص 477.

[12] بشارة الاسلام، ص 152.

[13] بحارالانوار، ج 51 ص 151.

[14] بشارة الاسلام، ص 153.

[15] يوم الخلاص، ص 295.